محرم رفت و من بی توشه ام،حیف/حرم در راه ست،من جامانده ام،حیف/دوصد کوه گنه بخشند هیهات/ندارم ذره ی کاهی و من شرمنده ام،حیف آگاه باش که این ماه معروف به نحوست و بد یمنى است و براى رفع نحوست و بد یمنى چیزى بهتر از صدقه دادن و خواندن دعاها و استعاذات وارده نیست و اگر کسى بخواهد از بلاهاى نازله این ماه،محفوظ بماند،چنانکه محدّث فیض و غیر او فرمودهاند،هر روز ده مرته ...بخواند: کلمات کلیدی : |
گفتنی است، الهام در دومین مطلب خود نوشته بود: بر اساس کدام ماده قانونی آقای مهدی هاشمی ادامه مطلب... |
پاسخ دادستان تهران به الهام: «اَیْنَ الحق» در پی درج دومین نوشته دکتر غلامحسین الهام وزیر پیشین دادگستری در شماره مورخ 29/9/1389 روزنامه ایران تحت عنوان «اَیْنَ عمار»، دکتر عباس جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران، پاسخی را در این زمینه با عنوان «اَیْنَ الحق» منتشر کرد.
![]() به گزارش مشرق به نقل از تابناک، متن کامل پاسخ دادستان تهران و همچنین نوشته دوم الهام به شرح ذیل است: بسمه تعالی اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى (سورهی مائده، آیه 8) با سلام با توجه به درج مطلبی به قلم آقای الهام، وزیر محترم پیشین دادگستری در روزنامهی مورخ 29/9/1389 تحت عنوان «اَیْنَ عمار»، جوابیهای با عنوان «اَیْنَ الحق» به شرح زیر ارسال میشود. دستور فرمایید طبق مادهی 23 قانون مطبوعات، نسبت به درج آن در همان صفحه اقدام گردد: جناب آقای الهام در سرمقالهی روزنامهی ایران مطالبی ذکر نموده که صرفنظر از نسبتهای ناروا که از ایشان انتظار نمیرفت، عملکرد قوه قضاییه و دادستانی تهران را زیر سوال بردهاند و با توجه به اینکه در مطالبی که آقای الهام در مقام دفاع از مقالهی اول نوشتهاند، مطلب تازه و بدیعی ملاحظه نشد و مباحث مطروحه، تکرار حرفهای گذشتهی ایشان است که بند به بند آن پاسخ داده شد، خوانندگان محترم را به پاسخ مذکور ارجاع میدهم. اما از باب روشنگری به ذکر چند نکته بسنده میشود: 1-دادستانی از انتشار و توزیع بخشی از روزنامهی ایران جلوگیری کرده، اگر چه در تبصرهی مادهی 31 قانون مطبوعات از کلمهی «توقیف» استفاده شده است. 2-در مورد تعقیب جرم افترا بدون شکایت شاکی خصوصی، مجدداً تأکید میشود در مواردی که این جرم نسبت به مسؤولانی که از ارکان نظام محسوب میشوند، صورت گیرد، رویهی دادستانی تهران از بدو خدمت اینجانب تاکنون، مبتنی بر اعلام جرم در مقام مدعیالعموم بوده و بسیاری از این ادعاها نیز در محاکم کیفری استان و با حضور هیأت منصفه مورد رسیدگی قرار گرفته است. با تاکید بر این نکته که اعلام جرم به عهدهی دادستان و تشخیص صحت آن با محکمهی کیفری است. از این رو ابراز نارضایتی و گلایه آقای الهام از اعلام جرم دادستان در مورد افراد یا مسؤولین، وجاهت قانونی ندارد. طرح این سؤال که، «مهدی هاشمی از مسؤولین کشور است؟» نیز محل تأمل است و معلوم نیست جناب آقای الهام چگونه از پاسخ اینجانب به کشف این مطلب نائل آمدهاند. لذا بار دیگر ایشان را به مطالعهی دقیقتر پاسخ قبلی توصیه میکنم. 3-در بند دو مرقوم نمودهاند: «آمره بودن قاعده (قواعد آیین دادرسی کیفری) منافات با ضرورت شکایت ذینفع ندارد» اینجانب در جوابیه، بین آمره بودن آیین دادرسی کیفری با ضرورت شکایت ذینفع، ارتباطی برقرار ننمودم، بلکه با جملات: «مهمترین ویژگی قواعد آیین دادرسی، آمره بودن آن است که اولین معنای مستفاد از آن، عدم امکان تراضی طرفین خلاف مقررات آیین دادرسی به ویژه آیین دادرسی کیفری است»، از «عدم امکان تراضی طرفین برخلاف آن» به عنوان مهمترین اثر آمره بودن قانون یاد کردهام. 4- در بند چهارم، آقای الهام با این عبارات: «قانون تنها در مادهی 514 قانون مجازات اسلامی، اهانت به امام (ره) و رهبری (مدظله) را جرم عمومی و آن را در حکم جرایم علیه امنیت دانسته است و در مورد سایر مسؤولان در مادهی 609 همان قانون تصریح میکند... » در پاسخ، صرفنظر از خلط عنوان جرم عمومی و جرم علیه امنیت در عبارات نویسندهی محترم، باید گفت جرم موضوع مادهی 609 نیز از جرایم واجد جنبهی عمومی است که در شمار جرایم قابل گذشت مندرج در مادهی 727 قانون مجازات اسلامی احصاء نگردیده است. بنابراین دادستان میتواند رأساً و بدون شکایت شاکی خصوصی، مرتکب را تعقیب کند. ایشان سپس به جنبهی خصوصی توهین به رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره کرده که دادستان را ممنوع از ورود به این جرم بدون شکایت شاکی خصوصی مینماید و مرقوم داشتهاند: «آیا دادستان همین وظیفه را نسبت به سایرین (به استثنای رؤسای دو قوه) در امر تعقیب میپذیرد؟» در پاسخ با اشاره به پروندههای متعددی (حداقل سی وشش پروندهی در حال اجرا و در شرف اجرا) که در جریان اغتشاشات پس از انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری بدون شکایت رییس محترم قوهی مجریه تشکیل گردیده و منتهی به محکومیت متهمان شده است، چنین محکومیتهایی مؤید اعتقاد قوهی قضاییه و دادستانی تهران به ضرورت حفظ مصلحت نظام، نظم و آرامش عمومی، حمایت از مسؤولان عالیرتبهی نظام و برابری افراد در برابر قانون است. 5- آقای الهام در بند پنجم، سؤال نمودهاند که «آیا دفاع متهم در دادگاه، از تحقیقات مراجع قضایی محسوب میشود؟» در پاسخ باید گفت کلیه تحقیقات و دفاعیاتی که در دادسرا و دادگاه صورت میپذیرد? مشمول بند «ک» از مادهی 3 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1381 است که مقرر داشته است: «پس از آنکه تحقیقات پایان یافت، بازپرس آخرین دفاع متهم را استماع نموده با اعلام ختم تحقیقات و اظهار عقیدهی خود، پرونده را نزد دادستان میفرستد.» بنابراین کلیهی اظهارات طرفین پرونده، شهود و مطلعین و حاصل تحقیقات محلی و غیر آن، مندرج در قانون آیین دادرسی کیفری، جزء تحقیقات مراجع قضایی محسوب میشود. 6- ایشان در بند ششم به جایگزینی «دادستان» به جای «رییس دادگاه» در تبصرهی مادهی 31 قانون مطبوعات اعتراض کرده و نوشته است: «اختیارات دادگاه را به دادستان – با تفسیر خود- محول فرمودهاند. اولاً مادهی 31 ناظر به زمان تحقیق و رسیدگی است و نه محاکمه در دادگاه علنی» در این بند صرفاً یک موضوع با عنوان اولاً آمده است و گویا ذکر بخش ثانی توسط نویسندهی محترم فراموش شده است، معهذا در پاسخ به ایراد اول ایشان باید به زمان تصویب تبصرهی اصلاحی مادهی 31 (30/1/1379) اشاره کرد که با حاکمیت دادگاههای عام و حذف دادسراها، امر تحقیق و رسیدگی در اختیار دادگاههای عمومی بوده است، اما با احیای دادسراها طبق قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب در سال 1381، مرحلهی تحقیق به عهدهی دادسرا واگذار شد که در رأس آن دادستان قرار گرفته است. 7- در بند هفتم، نویسندهی محترم، استناد به بند 5 اصل 156 قانون اساسی را بدون نیاز به قانون عادی، موجب اختیارات موسع برای دادستان دانسته و به آن ایراد وارد کردهاند. ادامه مطلب... |
تقدیم به سکاندار دستگاه اجرای عدالت انقلاب به پاس فیلترهای اخیر تقدیم به سکاندار دستگاه اجرای عدالت انقلاب به پاس فیلترهای اخیر آقای عدالت سلام! میشناسی مارا؟! یادت می آید روزهای پس از انتخابات 88 را؟ یادت می آید روزهای تلخ و شیرین فتنه را؟ آن روزها دلمان خوش بود که شما دلمان را خنک خواهید کرد. نه بخاطر هزاران هزار فحش و ناسزایی که در فضای سایبر بیرون از آن نوش جان می کردیم و نه بخاطر سیل تهدید ها و برچسب هایی که از این و آن می خوردیم. که تنها و تنها بخاطر اینکه گمان می کردیم شما انتقام خون به ناحق ریخته ی مردمان خامنه ای را از بقایای نسل فسیل شده باقی مانده از سپاه عمر سعد، خواهید ستاند. اما زهی خیال باطل! شما دلمان را خنک که نکردید که هیچ جگرمان را هم سوزاندید. کاش همان قدر که در محاکمه محکوم پرونده قتل میدان کاج سرعت عمل داشتید، در پرونده شهادت مظلوم ترین شهیدان تاریخ انقلاب هم تشریک مساعی داشتید. مگر رهبر انقلاب نفرمود که محاکمه سران فتنه باید به خواست مردم صورت گیرد؟ آیا ما جزیی از مردم نیستیم یا ما را جزیی از ضد انقلاب می دانید که اینگونه با ما برخورد می کنید؟ چگونه است که روزی مورد تشویق شمایانیم و روزی تکفیرمان می کنید؟ چگونه است که امثال حسین قدیانی روزی بهترین نویسنده کشور از دیدگاه نظامند و روزی دیگر زبانشان را به جرم مطالبه محاکمه سران فتنه قطع می کنید؟ گیرم که مطلب ایشان دارای نقد باشد. سوال من از آقای عدالت این است که آیا صرفا بخاطر چند کلمه انتقاد ولو تیز و تند، باید یکی از بزرگترین پایگاه های اینترنتی کاملا مردمی و مستقل را که سهم زیادی در بالابردن بصیرت قشر جوان و جویای حقیقت این ملت دارد، نابود کرد؟ ما برای آنچه در این یک سال بر ما رفته است سهمی و توقعی از کسی نداریم. ما از شما هیچ نمی خواهیم جز اجرای عدالت. معتقدیم شما از دلسوزان انقلابید اما به نحوه اجرای عدالت از سوی شما معترضیم. آقای عدالت! نیروهای تحت امر شما پر و بال ما بریده اند و در قفس را گشوده اند! دیگر برای ما آزادی چه معنایی دارد؟ پرواز برای ما دیگر واژه بی مفهومی است. دیگر باید به جای فکر کردن به دوئل با سران فتنه به راه های برون رفت از این اوضاع بیاندیشیم. دیگر باید به جای مبارزه با پسماندهای فاضلاب نواندیشان غرب گرا به این بیاندیشیم که بالاخره ما از بطن انقلابیم یا ناخلفان استعمارگرا؟ مرحمت فرموده تکلیف ما را برای همیشه روشن سازید. اگر قرار است ما قربانی این خواست ملت شویم حرفی نیست این سر ما و این تدبیر شما. اما باورمان بر این است که زود دیر می شود. پس تا حسین بن علی ها دوباره به مسلخ کربلای عشق نرفته اند برخیزید و اسلام و خود را دریابید. امروز چشم مردمان خامنه ای به ترازوی عدالت شماست. با مسدود کردن وب سایت های ارزشی جز ایجاد لکه سیاهی بر صفحه خدمات قضایی تان چیز دیگری عاید دستگاه قضا نخواهد شد. آقای عدالت! دیگر باورمان شده که باید منتظر بدترین حملات از هر سو باشیم اما اگر کمی منصفانه بیاندیشیم انتظار این انتفاقات آن هم از جانب دستگاه قضا که داعیه دار احقاق حقوق فرزندان انقلاب است کمی بر ما سخت است. امیدواریم دادستان این روزهای ما داد کوچکترین سربازان خط مقدم انقلاب در فضای سایبر را نیز بستاند. همانگونه که به شکایت اشقیایی همچون شیرین عبادی و مهدی هاشمی و میرحسین موسوی و باقی شرکا پرداخته شد. این کمترین خواسته ما از دستگاه قضاست. به امید روزی که بدانیم باید در کدام جبهه و با چه دشمنی مبارزه کنیم.
و سیعلمو الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون کوچکترین سوار سفینه عاشورایی انقلاب میثم محمدحسنی ، مدیر سایت دوئل
کلمات کلیدی : |
جبهه وبلاگی غدیر در اغاز دومین سال کار و تلاش خود در عرضه ایجاد و ترویج و نشر جنبشهای وبلاگی از سوی وبلاگنویسان ارزشی ادامه میدهد.و اینک جنبش سایبری بصیرت حسینی را در فضای سایبری راه اندازی و پیگیری مینماید.لذا از همه وبلاگنویسان و مخاطبین سایبری در نشر و تقویت این جنبش جهت همکاری دعوت بعمل میآورد. آتشى که عمر بن سعد ( ل ) در سال 61 هجرى به خیمه هاى ابا عبدالله ( ع ) انداخت 1327 سال با جهل و نادانى و نامردى مسلمانان شیعه نما امتداد پیدا کرد تا در عاشوراى 1388 از سر فندک فتنه گران بیرون زد و و باز هم بوى دود و رنگ خاکستر از خیمه گاه سیدالشهداء پیدا بود . آنچه نسل به جا مانده از قوم خوارج و فرزندان خلف کوفیان نامسلمان در هتک حرمت حریم مقدس امام حسین ( ع ) کردند اولین جرقه اش وقتى زده شد که همین قوم الظالمین تمثال مبارک بنیان گذار جمهورى اسلامى ، امام خمینى ( ره ) را پاره و پایمال کردند و اهل بیت او لب از لب وا نکردند ، اما در مقابل این جوانان و مردمى بودند که هیچ قرابتى به جز سله عشق با حضرت امام ( ره ) نداشتند و آسمان را به زمین دوختند در اعتراض به این مصیبت چونان قوم بنى اسد که شهداى کربى را بعد از اینکه خویشان و هم شهریانشان عده اى به اسارت رفتند و بعضى فرار را بر قرار ترجیح دادند اکرام و دفنشان کردند . آرى ، آنچه بر سر ما رفت از خود ماست ، اگر رحم و رأفت جمهورى اسلامى و مهر پدرانه و حکمت على منشانه مقام معظم رهبرى ، امام خامنه اى ( حفظه الله ) نبود و اگر مردم ما گوش به فرمان ولیشان نبودند و صبر پیشه نمیکردند به جلال و جبروت خدا قسم که که امروز نه فتنه اى بود که در سست ایمانان رخنه کند و نه فتنه گرى بود که خیمه آتش بزد و خون به دل اهل عشق کند . اما امسال سالى دیگرى است ، سال همت مضاعف و کار مضاعف است ، ما حوانانى که طلایه داران نسل سوم این انقلابیم همتمان را مضاعف کرده ایم در دفاع از حریم دین و ولایت و انقلاب و میهن ، دیگر دستى جرأت نمیکند به خیمه گاه عشاق تعرض بلکه حتى نزدیک شود ، زیرا امروز ما به وسعت تمامى ایران عزیز همگى از نسل بنى انقلابیم ، بازمانده بنى هاشمیم و از تبار بنى اسد . ما یاد گرفته ایم و ملکه ذهن کرده ایم که اذا ضربتم نضرب ، خط قرمز ما دین است و ولایت ، بیایید تا ببینید ما چه میکنیم و چه در چنطه داریم ، امروز و مولاى ما على است و ما جملگى عماریم و نمیگذاریم کارمان به آنجا بکشد که مولایمان نداى هل من ناصر سر بدهد . بصیرت حسینى جوانان این خاک مقدس امروز تیرى شده است به چشم اصحاب فتنه ، تیر سه شعبه حرمله ( ل ) در روز عاشورا از گلوى على اصغر رضیع ( ع ) کمانه کرد و طى این سالها با عشق و ارادت و بصیرت سیعیان به حق اهل بیت ( ع ) آب دیده شد و امروز حلقون اصحاب استعمار و فتنه را دریده است تا دیگر فریاد گوش خراش و و روح آزارشان فضاى پاک ذهن مردم این خاک عزیز را آلوده نکند . امروز دیگر نسل کوفیان در این سرزمین ریشه کن شده است و ما همگى و به وسعت 70 و اندى ملیون همگى از تبار 72 عاشقیم . دوستان و عزیزان همیشه همراه ، افسران گرامى جنگ نرم ،،، بیایید در اعتراض دوباره به حتک حرمت عاشوراى سال گذشته و در اعلام حمایت و سیانت از ارزشهاى والاى اسلامى و انقلابى با ما چون همیشه همراه باشید و با قرار دادن لوگوى این جنبش و اختصاص دادن یک پس در سایت یا وبلاگ خود به این بیانیه فضاى سایبر را از فریاد یا لثارات الحسین پر کنیم. موفق ، پیرروز و سربلند باشید ،،، با تشکر
روابط عمومى جبهه وبلاگى غدیر
در همین ارتباط دو کلیپ فتنه عاشورای88 را به حضور همه عزیزان معرفی مینماییم / لطفا در انتشار این دو کلیپ همکاری لازم را بعمل بیاورید کلمات کلیدی : |
ادامه مطلب... |
![]() مختار ابوعبیده بن ثقفی 5 سال بعد از حادثه خونین کربلا و یکسال بعد از نهضت «توابین» با هدف خونخواهی حسین بن علی(ع) و انتقام از قاتلان شهدای کربلا قیام کرد. در این قیام، افرادی شمار کشتهشدگان قیام مختار را بالغ بر 3000 نفر از جمله عمربن سعد و پسرش، شمر بن ذیالجوشن، حکیم بن طفیل، زیاد بن مالک، خولی، منقذبن مره، عبدالله بن اسید، سنان، زید بن رقاد، مالک بن بشر، حرمله و عمرو بن حجاج دانستهاند. بسم الله العظیم خدایا تو مرا مختار آفریدی... اما من هرگز مختار عمل نکردم و همواره پیرو نفس و شیطان بودم!!!!!!!!! بار الها... توی اختیار به من دادی و مختار در دین کردی مرا ... ولی باز این مختار نفس چون مختار ثقفی دیر تصمیم گرفت.. و خود را به زندان دنیا انداخت. این چند روزه همه در فکر این بودم که چرا ما اشتباهات تاریخی میکنیم... و همینطور خدارا میخوانم که چرا بنده های تو باز با دیدن مکررات دست به اشتباه میزنند ؟؟؟ باز بادیدن مختار نامه برای زخمی شدن صورت مختاری خودم دلم سوخت که چرا؟؟مختار ی من باز.... دچار تزلزل گردید و برای اینکه متهم به کم عقلی نشود این جان شیرین را به زندان شیطان وجود انداخت.... دوستانم حکایت اختیار و مختار خیلی آموزنده است ..چنانکه جان مرا مشغول و متفکر گردانید... خدای من این اختیار.. انتقام گیری حق را از باطل ..........از من مگیر.... و این سوال من از شما خواننده گرامی است: در این زمان که از در و دیوار بر ولایت عشق فتنه می بارد چگونه مختار جانمان باید عمل کند که خدای نکرده شیطان بر فضای اطراف ما غلبه نکند و باز حسینی به مسلخ کشیده و بر نی نشود؟؟ کلمات کلیدی : چگونه مختار جانمان باید عمل کند |