X
تبلیغات
سادات علوی - سجاده ای پر از یاس سادات علوی - سجاده ای پر از یاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : پنج شنبه 04 اردیبهشت 11 ، 2:21 عصر
قناعت مالى است که پایان نیابد . [نهج البلاغه]
بهتر از کیمیا تعقیب نماز از حاج حسنعلی نخودکی

              مظلومتر از جواد، بغداد نداشت/ آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت/ میخواست که فریاد کند تشنه لبم/ از سوز جگر طاقت فریاد نداشت
                     شهادت غریب ترین عالم، عالم ترین جوان و جوانترین امام، جواد الائمه، تسلیت و تعزیت عرض میکنم

امام محمد الجواد(علیه السلام): نیکوئی ها چهار قسمت است : نخست حکمت و دانش و  اساس ان تفکر است .دوم عفـــــــت و پاکدامنی و ان منوط به تسلــــــــط بر هواها و شهوات است.سوم قوت و قدرت است و اهمیت ان در خودداری از خشم و غضب.چهارم عدالـــــــــت و مبنای ان رعایت موازین انصاف است در میان مردم.کشف الغمة

تعقیب نماز از حاج حسنعلی نخودکی
:از حضرت آیة الله آقا موسی شبیری زنجانی نقل شده است که
در سفری که حضرت امام و پدرم برای زیارت به مشهد مقدّس رفته بودند امام خمینی(ره) در صحن حرم امام رضاحاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت(ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می‌شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم. حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم شما در بقعه حرّ عاملی(ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟
امام(ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا(علیه السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا (علیه السلام) اگر (علم) کیمیا داری به ما هم بده؟
:حاج حسنعلی نخودکی که رضوان خدا بر او باد انکار به داشتن علم(کیمیا) نکرد بلکه به امام(ره) فرمودند
اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جائی به کار نبرید؟
. امام خمینی(ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید. سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم
: حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام(ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود
: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که
.بعد از نمازهای واجب یک بار آیة الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی
 . و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را می‌گویی
.و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی
  .و بعد سه بار صلوات می‌گویی
و بعد سه بار آیه مبارکه؛

«وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یجْعَل لَّهُ مخْرَجاً . وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یحْتَسِب وَ مَن یَتَوَکلْ عَلى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللهَ باَلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکلِّ شىْءٍ قَدْراً»؛‌
(طلاق/2و 3) (هر کس تقواى الهى پیشه کند خداوند راه نجاتى براى او فراهم می‌کند. و او را از جائى که گمان ندارد روزى مى‌دهد، و هر کس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را مى‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام مى‌رساند، و خدا براى هر چیزى اندازه‌اى قرار داده است.) را می‌خوانی این از کیمیا برایت بهتر است





کلمات کلیدی :
میشه باز منو صدا کنی؟؟

میشه باز منو صدا کنی؟؟؟؟
برده ات بشم بیام ....
باز منو  کنار شش گوشه .... رها کنی؟؟؟
میشه باز روی سرم دست بکشی....
از حرم سقا تا حرمت توی بین الحرمت ..
جونمو بگیری و راهی خیمه گاه کنی؟؟؟


میشه دستت همیشه روی سرم باشه؟؟
میشه بال و پرم من خاکی کربلا باشه؟؟؟
میشه هر شب بخوابم  صبح که بیدار میشم ..
.چشم من رو به گنبد طلات باشه...
میشه توی علقمه حاجت روا بشم اقا؟؟؟
میشه پشت ضیریح سقا قربون بچه هات بشم؟؟
میشه با پای برهنه ..تو حرم دور بزنم؟؟؟
میشه هی دم بگیرم صدای زهرا بزنم؟؟؟
میشه یک بار دیگه.. توی سقا خونه سیرابم کنی؟؟؟
میشه از همین حالا اذن دخول کربلا رو بخونم؟؟؟؟
میشه امشب بخوابم فردا صبحش راهی کربلا بشم؟؟؟؟
میشه دستامو بدم برا طواف حرمت.. تو به جاش  بالم بدی؟؟؟
میشه از همین حالا برای دیدنت اقا...
برای شب اول قبرم  یه برات کربلا  بدی؟؟؟
میشه هر روز که زیارت میخونم پاشم بیام؟؟؟
توی صحنت سر بکشم.....
تو به من اذن دخول بقیع  و مشهد الرضا  بدی؟؟؟
میشه تو بقیع برم داد بزنم ؟؟؟ زار  بزنم؟
 گریه کنم ...خاک روی سرم بریزم ؟ ؟؟
با مادرت حرف بزنم؟؟
میشه تا دمشق برم به خواهرت سر بزنم؟؟
کنار خرابه ها صدای  سکینه و رقیه خانم بزنم؟؟؟
میشه دستمو بگیری اقا جون؟؟؟
میشه هر شب بشینم قنوت بگیرم ..

تا سحر دعا  کنم.. ؟؟
میشه تو برات بدی ؟؟برم دوباره سامرا؟؟؟
توی سرداب بخونم دعای امن یجیب؟؟
میشه در دل کنم با امام عسکری؟؟؟
میشه باز گل ببرم به کاظمین؟؟؟
کنار مرقد اون دو مراد عالمین؟؟
میشه باز به حضرت جواد بگم آقا سلامت رو رسوند؟؟
میشه پشت در طلای کاظمین باز بشیم اشک بریزم؟؟؟
به غریبی دوتا امام شهر کاظمین؟؟؟
میشه باز شبی بشه توی صحنشون نماز حاجت بخونم؟؟؟
میشه توی هر شب منو دعوتم کنی ؟؟
من که تشنه ام نمیخواهی تو سیرم کنی؟؟؟
اقا جون اینجا توی این شهر جنون من غریبم  ..من غریبم ... من غریب
میدونید این روزها  نا شکیبم اقا جون؟؟؟
 وقتی روی تربتت سر میزارم ....انگاری توی صجن و حرمت  پا میزارم...
آقا جون بیا و غصه  هارو بردارو   برام دعا بکن..

آقا جون بیا و این گداتو ...راهی کربلا  بکن





کلمات کلیدی :
تورا می ستایم.......

ساده و بی الایش از کنارم می روی
با کوله پشتی ازعشق بر دوش و فانوسقه ای از نور بر کمر
دستانی پر از سخاوت و چشمهایی از حیا بر تافته از خلق
لبانی به ذکر مشغول و قلبی مالامال ازاحساس و خضوع
گامهایت چنان استوار زمین را طی می کند که گویای عزم آهنین توست
نمی توانم بگویم که از عرش هستی یا فرش
که این ها از نهاد پاک توست توی که درونی پر ازعشق و شور بندگی داری
صدق تو از پیشانی بند تو هویدا بود که سرباز مِهر مهدی هستی
و اینک من؛ تورا می ستایم
تویی که لحظاتت پر ازصبربر درد وغرق دریای ایثار می گذرد

از هر چه که گذشتم باز به تو رسیدم
از هر جا که دور می شدم باز به تو بیشتر وابسته می شدم
حتی شبهایی که از درد پیچ تاب می خوری
و با هر پرسش من خود را به بی راه میزدی
و ان خندهایی که با تعریف خاطرات شرینت بر لب داری
و گاهی که از سر ناسازگاری درد از حال خود خارج می شوی
و به سختی خود را نگه می داری
وهنگامی که بر یاران سفر کرده ات به ارامی می گِریی
و این را زمزمه می کنی(کجایید....)
وزمانی که در تنهایی نجوا می کنی که تا کی انتظار ....
همه وهمه این اوقات من تورا می ستایم
ای کاش این زخم سال های انتظارو سکوت پر از فریادت را من نیز بفهمم
و برایت تن پوشی بسازم از حریرآرامش که در ان بیاسایی
دستانم خالی است اگر من ناتوانم
نمی دانم این خاطرات پیچ در پیچ و پر شور و هیجان تو چگونه
سالها در خورجین خاطرات تو باز رنگ و بوی تازگی خود را دارد
و ای گاش آن کوله پشتی تو بر پشت من بود و ای کاش من هم چون تو بودم
دریغ که نشد و نیستم چرا که فضا برایم بوی دیگری گرفته
و ان عطر حضور را استشمام نمی توانم کنم
مرا ببخش و برایم همیشه بمان تا خاطرات من هم به بوی تو معطر گردد
ای تن خسته و ای غرور سر زمین من.....

همسرت فاطمه





کلمات کلیدی :
تو موندیو مشک دریده و علم ابالفضل

متن کامل نوحه محمود کریمی
نوحه بسیار زیبا و دارای اشعار بسیار زیبا و روحانی است … ( یا ابالفضل العباس علیه السلام )
ای تب عشق خیمه ها  ماه شب عشق خیمه ها بی تو شبم تاره
آرزوی لب تشنه ها ای تب عشق خیمه ها
ماه شب عشق خیمه ها بی تو شبم تاره
آرزوی لب تشنه ها نیومدی افتاد از صدات طفل تو گهواره
بعد تو ای همه امیدم کاره حرم زاره
غرقه به خونه تن ات ای وای جسم تو پرگاره
خیمه شده آآآآآآآ ه شده گریییییییییییییه شده ناااااااااااااااااله  شده نوووووووووحه بده تو ( اای  وای…. یا ابالفضل….)
تو موندیو مشک دریده و علم  ابالفضل
من موندم و رنگ پریده و حرم ابالفضل
ای تب عشق خیمه ها  ماه شب عشق خیمه ها بی تو شبم تاره
آرزوی لب تشنه ها ای تب عشق خیمه ها
ماه شب عشق خیمه ها بی تو شبم تاره
آرزوی لب تشنه ها نیومدی افتاد از صدات طفل تو گهواره
بعد تو ای همه امیدم کاره حرم زاره
غرقه به خونه تن ات ای وای جسم تو پرگاره
خیمه شده آآآآآآآ ه شده گریییییییییییییه شده ناااااااااااااااااله  شده نوووووووووحه بده تو                 ( اااااااااای  وای  ….. )

پهلون ام البنین چرا شدی نقش بر زمین زخمی و پر دردی…
دیگه رقیه که بگو دیگه نمی خوام آب ای عمو کی میشه برگردی            ( ااای  وای)
بعد تو مادر شیر خواره یک شبه پیر میشه            ( اااااااای   داد…. ای وااااای )
چادر خیمه ها میسوزه زینب اسیر میشه                 ( آه خدا    آه … یا حسین….یا ابالفضل )
زینب شده آب شده دلخون شده حسرت شده بی کس بعده تو                ( ای وای  ای وای ای وای ای وای        یا فاطمه زهرا … آه………)
وقتی روی نی سرمون و میبرن ابالفضل                ( یا الله….)
تو کوچه ها خواهرمون رو میبرن ابالفضل             ( یا الله….)
تو موندی و مشک دریده و علم ابالفضل                 ( یا الله…. یا ابالفضل یا حضرت عباس…. ای آه و وا ویلا….)
من موندم و رنگ پریده و حرم ابالفضل                ( یا الله….یا امام حسین….)
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و علی اخیک ابالفضل العباس
التماس دعا….

نوای این نو حه را هم از وبلاگم گوش بدین





کلمات کلیدی :
روابط محرم و نا محرم

روابط زن و مرد و به خصوص روابط جنسی ایشان همیشه به عنوان یک مسئله در تاریخ اجتماعی بشر مطرح بوده. از این حیث بشر به طور فطری ایجاد خانواده حول محور روابط زن و مرد را پذیرفته اما همیشه با وقایعی در زندگی شخصی و اجتماعی خود روبرو گشته که به این مسئله دامن زده اند. مسائلی همچون: آیا روابط جنسی محدود به کانون خانواده است یا زن و مرد می توانند در عین داشتن خانواده با دیگری هم روابطی این چنین برقرار کنند؟ آیا روبرویی و مواجه یک زن و مرد و دوستی ایشان همیشه با برقراری روابط جنسی همراه خواهد بود؟ البته اینگونه سوالات در جامعه دینی ما بسیار گسترده تر می شود که به آن خواهیم پرداخت.

همانطور که می دانیم چنین مسئله ای در همه جوامع و فرهنگ ها وجود دارد و هر مکتبی به نوعی پاسخی برای این مسئله می دهد. مکتب مارکسیسم با برداشتن قید مالکیت شخصی از زندگی انسان به محدودیت روابط جنسی در کانون خانواده پایان داده و روابط را کاملا آزاد می کند. همینطور مکتب های مادی گرایانه غربی که ریشه در دیدگاه های افرادی چون راسل و فروید دارد هرگونه قیدی در روابط جنسی را موجب اضطراب و التهاب در جامعه معرفی کرده که مانع پیشرفت و رسیدن به سود خواهد شد. دین اسلام که مدعی هدایت به سمت زندگی سعادتمندانه انسانی است، به چنین مسئله مهمی در زندگی بشر بی توجه نبوده و به ارائه مدل و الگویی از روابط زن و مرد در جامعه دینی می پردازد.

عفت و حیا که اساس روابط زن و مرد است یکی از مشخصه های اصلی در جامعه دینی می باشد. عفت و حیا به معنای خودداری از گناه و جلوگیری از سرکشی های شهوانی به معنای خاص روابط جنسی است که در روابط زن و مرد نمود می یابد.

البته می توان معنای اعم عفت را خودداری از هرگونه گناهی دانست اما در لسان روایات بیشتر به پاکدامنی از طرف هم مرد و هم زن اشاره شده است.

جامعه دینی جامعه ای است که روابط زن و مرد در هر بخشی از آن براساس عفت و حیا باشد یعنی روابط با توجه به شخصیت انسانی افراد برقرار شود و هرگونه تعرضی در کلام، نگاه و رفتار در این روابط مذموم بوده و چنین افرادی همانگونه که در قرآن ذکر شده مریض القلب دانسته می شوند. (احزاب/32) وقتی عفت و حیا در جامعه ای برقرار شد و حکمرانی کرد، مرد و زن به خودی خود با وجود ارتباطات گسترده از هرگونه تعرضی شرم کرده و روابط براساس اهداف دیگری به غیر از لذات شهوانی شکل خواهد گرفت.

باید دقت داشت منظور از حکمرانی عفت در روابط زن و مرد به معنی قطع روابط نیست بلکه به معنای انسانی شدن این روابط هست. در هر رابطه ای که انسان برقرار می کند ناگزیر از انتخاب هدف است. منظور از عفت انتخاب هدف و قصدی جز لذات شهوانی است. برای اینکه بهتر بتوانم به تبیین این مطلب بپردازم بهتر است توجهی در معنای عفت و حیا داشته باشیم.

? معنای لغوی عفت

«عفاف» با فتح حرف اول، از ریشه «عفت» است و لغت شناسان درباره آن گفته اند: «واصله الاقتصار علی تناول الشی ء القلیل» یعنی: عفاف اکتفا ورزیدن به بهره مندی کم و شایسته است. و همچنین عفت را چنین معنا می کند «العفة حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة» عفت پدید آمدن حالتی برای نفس است که به وسیله آن از افزون طلبی قوه شهوانیه جلوگیری می شود مُتَعَفِّف کسی است که چنان حالتی از عفّت را در اثر تمرین و زحمت حاصل می‏کند و اصلش بسنده کردن در گرفتن چیز اندک است.

در ادب پارسی، عفاف از نظر معنا و گویش، تفاوت یافته است. در لغت نامه دهخدا چنین آمده است: «عفاف: پارسایی و پرهیزگاری نهفتگی، پاکدامنی، خویشتن داری».(دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج 10، ص 14081)

در فرهنگ فارسی «معین» آمده است: «عفاف عبارت است از: پارسایی، پرهیزگاری،پاکدامنی، در تداول غالباً به کسر اول تلفظ می کنند»(دکتر معین، فرهنگ فارسی معین، ج 2، ص 207) بنابراین در گویش فارسی، عفاف به کسر اول و به معنای «پاکدامنی» به کار می رود.

مرحوم نراقی در معراج السعاده می نویسد: عفت عبارت است از: مطیع و منقاد شدن قوه شهوانیه از برای قوه عاقله که در اقدام به خوردن و نکاح و حدود اوامر الهی را به لحاظ کمی و کیفی، نگهدارد.( ملاحمد نراقی(ره)، معراج السعادة، ص 243) عفت همان اعتدال عقلی و شرعی است و افراط و تفریط در آن مذموم است، پس در تمامی اخلاق و احوال، حد وسط و راه میانه «عفت» است.

? معنای لغوی حیا

واژه شرم و آزرم را می توان در فارسی به جای حیا قرار داد. در برخی منابع، اجتناب نفس از اموری که هراس، ملامت و مجازات را به دنبال دارد، حیا نامیده اند که دو نوع است: نفسانی و ایمانی. نوع اول را خداوند در تمامی آحاد بشر قرار داده است. ایمان، اصولاً شرمی است که مؤمن به جهت خوف از پروردگار، از ارتکاب معصیت پرهیز می نماید. در تأیید این مطلب امام سجاد(ع) فرمود: «از خدا بترس، به سبب قدرتی که بر تو دارد و از او شرم کن، به جهت نزدیکی اش به تو.»( بحارالانوار، ج71، ص336)

برخی از مفسّران معاصر خاطرنشان نموده اند این واژه از حیات گرفته شده است زیرا بر اثر شرم و احساس قُبح امکان دارد تغییری در روند زندگی آدمی پدید آید، مانند حالتی که در چهره و گونه های افراد بر اثر این خصلت پدید می آید.

از پاره ای روایات استفاده می شود که انسان وقتی مرتکب گناهی شود و از آن استغفار نماید و با یادآوری حالت معصیت شرمسار گردد خداوند وی را می آمرزد و سیئاتش را به حسنات تبدیل می کند. بنابراین حالت روانی پس از توبه، شکلی از حیاست. حیا برخاسته از عزت نفس و بیداری وجدان است که با فروغ آن انسان از منکرات و پلیدی ها ناراحت می شود اما در حالت بی حیایی آنچنان گستاخ می گردد که در برابر پروردگار دست به عصیان می زند. آفاتی چون خودخواهی و تکبر، بی حیایی را در انسان تشدید می نماید.

? نسبت حیا و عفت

حیا به معنای شرمی برخاسته از ادراک خوبیها و بدیهای اختیاری، بدین جهت است که انسان برخی از کارها را نیکو و بعضی دیگر را زشت می‏داند. برخلاف حیوانات که چون فاقد ادراک می‏باشند، شرم و حیا نیز ندارند. علی(ع) در تعریف «حیا» می‏فرماید: «الحیاء خلق مرضی، الحیاء خلق جمیل»( رسولی محلاتی، غررالحکم موضوعی، ج 1، ص 311). و همچنین می‏فرماید: «الحیاء تمام الکرم و احسن النسیم، الحیاء یصدّ عن فعل القبیح»؛( میزان الحکمه، ج 2،ص 564) حیاء از کار زشت جلوگیری می‏کند

و همچنین آن حضرت حیاء را سبب «عفت» می‏نامند: «سبب العفة الحیاء»( غررالحکم، ح 5527) و در روایت دیگر حیاء را میوه و ثمره «عفت» معرفی می‏نماید: «الحیاء ثمرة العفة»( همان، ح 4612) با توجه به همین دو روایت رابطه تنگاتنگ و مستقیم حیا و عفت فهمیده می شود. در روایت اول با حیا داشتن به عفت ورزیدن خواهیم رسید و در روایت دوم نتیجه عفت ورزیدن حیا داشتن است بنابراین ایندو علت و معلول یکدیگرند.

در تعبیری از امام صادق(ع) آمده است: «الحیاء نور جوهره صدر الایمان».( بحارالانوار، ج 71،ص 336)

علامه مجلسی (ره) درباره «حیا» می‏فرماید: «ملکه‏ای است که موجب خودداری از کارهای قبیح می‏گردد.» (علامه مجلسی، مرآت العقول، ج 8، ص 187)

یکی از زمینه‏های عفاف و در عین حال از ثمرات آن، که از اصلی‏ترین موانع انحراف جنسی محسوب می‏شود، احساس حیاء و شرم و آزرم از کارهای زشت است. این حقیقت که شرم و آزرم، مانع افسار گسستگی‏های جنسی می‏شود و بازدارنده از بسیاری گناهان اجتماعی دیگر و سرآمد خوبیهاست، در کلام امام صادق(علیه السلام) نمودار است. حضرت فرمود: «ای مفضل! بنگر به آن ویژگی که انسان را از حیوانات ممتاز نموده، و آن نعمت شرم و آزرم است. اگر این نعمت، در وجود انسان نبود، هیچ مهمانی نوازش نمی‏شد و به وعده‏ها وفا نمی‏شد و نیازهای مردم انجام نمی‏گرفت و زیباییها رواج نمی‏یافت. از زشتیها جلوگیری نمی‏شد، حتی بسیاری از واجبات، که به خاطر شرم و آزرم، انجام می‏گیرد، ترک می‏شد، چه اینکه گروهی از مردم، اگر شرم و آزرم نبود، حق پدر و مادر را پاس نمی‏داشتند و به خویشاوندی و پس دادن امانت، اهمّیتی نمی‏دادند و از هیچ کار زشتی روی گردان نبودند.»( بحار الانوار، ج 2، ص 25)

هر قدر این احساس شرم و آزرم در انسان بیشتر باشد، عفت او نیز بیشتر خواهد بود، چنان که امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «اعفکم احیاکم» با عفت‏ترین شما، با حیاترین شماست.( همان، ح 2837)

کسانی که در درون خود فریاد «حیا» را خفه کرده‏اند، کمتر عاملی می‏تواند آنها را از ارتکاب انواع اعمال ناشایست باز دارد، چنان که در روایات به آن اشاره شده است:

رسول اکرم(ص) فرمود: «از سخنانی که در میان مردم است، تنها یک جمله از انبیای گذشته باقی مانده است که می‏گویند: اگر حیا نداری، هرچه می‏خواهی انجام بده».( سفینة البحار، ج 1، ص 361، ح 340) بدلیل این که دین، بلکه تمام قوانین موضوعه بشری برای کنترل جامعه است و ضامن اجرایی آن حیا است، شخص بی حیا در منابع روایی شریعت اسلام، «بی ایمان» معرفی شده است، امام صادق(ع) در این باره فرمود: «لا ایمان لمن لاحیاء له»( بحارالانوار، ج 78، ص 111؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 565) کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد.

از احادیث ذکر شده درمی‏یابیم که در جامعه، افرادی هستند که پای‏بند به اخلاق و ایمان نمی‏باشند، ولی به سبب حیا از دیگران، به پاره‏ای ازگناهان دست نمی‏زنند، زیرا، شکنجه افکار عمومی و ملامتهای مردم، از کیفر و مجازات زندان و شلاق به مراتب سخت‏تر است. مرد و زن بی عفت، از رسوایی عمومی بیشتر رنج می‏برند تا از سایر شکنجه‏ها.

دکتر فلاسن، استاد دانشگاه روچستبر، می‏گوید: خجالت کشیدن و حیاء علامت سلامت است و در میان تمام افراد بشر، حتی آنهایی که برهنه زندگی می‏کنند، نیز رایج است.( فلسفی، محمد تقی (ره)، کودک، ج 2، ص 371) اگر در جامعه، روح حیا ـ که به فرموده امام علی(ع) ثمره عفت است ـ حاکم باشد، بسیاری از نزاعها و اختلافهای خانوادگی و بسیاری از جرایم اجتماعی و بزهکاریها از بین می‏رود.

سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی ( www.farhangnews.ir )


  • چو بید بر سر آرمان خویش می لرزم
    از پس پیگیری ریشه اصلی تفحص متفکران اندیشه غرب، مسیر جریان نگرش و رویکرد اغلب تئوری ها و نظریات بر مبانی نیل به حقیقت و جاودانگی ملموس است که در راه شمار پیوست این فضا پایه هایی از ابنای اندیشه یی مشروط به یکرنگی در فضا و زمان حاکم بر دوران ها استنباط می شود. [...] ...
  • تبیین جایگاه رفیع ولایت فقیه
    ساحت تابناک (ولایت فقیه) که ضمانت اجرای احکام و حدود الهی درصحنه اجتماع و مایه آرامش اهالی ملت و شریعت است؛ به برکت اندیشه سیاسی امام راحل (رض) و مجاهدات مردم مسلمان و خداجوی ایران اسلامی نهادینه گشته و تشکیل حکومت اسلامی که آرزوی تمامی ائمه معصومین (علیهم السلام) بود، محقق گردید. تاثیرگذاری این مقام منیع [...] ...
  • رنج دوران
    1) جهان امروز ما، جهان نیست انگاری است. نیست انگاری ای که در تمامی لایه های حیات انسان معاصر، به نحو عمیقی ریشه دوانیده و تسلط یافته است و به علت این احاطه تقریباً مطلق، توانسته است به تناسب حوزه های مختلف انسانی از فکر و نظر گرفته تا سیاست و زندگی هر روزه، واجد [...] ...
  • علمی یا غیرعلمی؛ مسأله این است
    ? چارچوبهای زبانی همانطور که همپل در مقاله معیارهای معناداری نشان می دهد، تمام تلاش هایی که برای جرح و تعدیل ملاک تأیید پذیری به طوری که بتواند بر انتقادات منطقی مطرح شده فائق آید، با شکست مواجه می شود. [17] همیشه معیار یا آنقدر تنگ نظرانه می شود که جملات آشکار علمی را از دایره [...] ...
  • چشم‏اندازی به‏«اخلاق در قرآن‏»
    ? مقدمه اخلاق که با چگونگی رفتار و حالتهای اختیاری انسان سروکار دارد، همواره جاذبه ویژه‏ای برای او داشته است و آدمی به دیده احترام در آن نگریسته است. نهاد اخلاقی زندگی انسان، اساس و پایه تشکیل اجتماع و ظهور تمدنهای بشری است. حرمت اخلاق چنان است که حتی کسانی هم که خود به زیور اخلاق آراسته [...] ...
  • پیامبرانی که دست به دامن امام حسین (ع) شدند
    در لوح نقرهای که با حاشیه جواهرات گرانبها، مرصع در وسطش خطوطی به حروف طلایی نگارش یافته بود، در جنگ جهانی اول (1916 میلادی) به وسیله سربازان انگلیسی در چند کیلومتری بیت المقدس ـ که مشغول سنگرگیری و حمله بودند ـ در دهکده کوچکی به نام «اونتره» کشف گردید که بعد از ترجمه و بررسی [...] ...
  • داستان نوجوان نذر
    سال ها پیش در محله ای زندگی می کردیم به نام اصفهانک که سرتاسر آن محله خانه های قدیمی و کلنگی بود. در یکی از این خانه ها، مردی تکیده و استخوانی با زن و 4 فرزندش زندگی می کردند. آنها در زیرزمینی نمدار و تاریک اجاره نشین بودند. اسم این مرد، مش رمضان بود. [...] ...
  • فانوسشـبیتیمان
    حضرت امیرالمؤمنین (ع) با اصرار شدید مردم، حکومت بر آنان را پذیرفت و زمام امور آنان را به دست باکفایت خود گرفت و درباره این رویداد چنین فرمود: «به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگراین جمعیت انبوه برای بیعت نبود و اصحاب، حجت را بر من تمام نمیکردند و خداوند به [...] ...
  • سیاست از منظر امام حسین(ع)
    نقطه بارز در زندگی حضرت امام حسین(ع) آفرینش حادثه کربلا است. این حادثه بدون شک یکی از عوامل تعیین کننده و مهم ترین عامل تشکیل شیعه در تاریخ است. مبانی فکری شیعه به ویژه اساسی ترین آن که مسئله امامت است، پس از حادثه کربلا بیشتر جان گرفت و خط سیر فکری و سیاسی امیرالمؤمنین(ع) [...] ...
  • خورشید توس
    حضرت ابوالحسن علی بن موسی ع ملقب به «رضا» ، امام هشتم از ائمه اثنی عشر و دهمین معصوم از چهارده معصوم است. سال تولد آن حضرت را 148 و 153 قمری و ماه تولد ایشان را ذی الحجه یا ذی القعده یا ربیع الاول گفته اند. کنیه آن حضرت ، ابوالحسن است و چون [...] ...

درآمدی بر فلسفه تاریخ شیعی با نگاه به سه مرحله تکاملی تاریخ.فرهنگ شهادت و شهادتخواهی در اسلام.خون شهدا، فرهنگ شهدا.علی (ع) و پاره کفش حکومت.مشتاقی و مهجوری و شکیبایی؟!.پژوهشی در تجمل و خودآرایی در اسلام.مفسر در کوچه پاییز.نگاهی به ویژگی های اصحاب سیدالشهدا(ع).قرآن.آزادی و عدالت در اندیشه امام خمینی(ره).




کلمات کلیدی :
راهی شدن به راهی که او می کشاندت

ضمن تبریک میلاد یگانه منجی عالم بشریت حضرت حجت ابن الحسن (عج)

در روایاتى که از طریق شیعه و اهل ‏سنت نقل شده فضیلت هاى بسیارى براى عبادت و راز نیاز در شب و روز خجسته نیمه ‏شعبان بر شمرده شده است و این خود تمثیل زیبایى است از این موضوع که براى رسیدن به صبح  وصال موعود باید شب وصل با خدا را پشت‏ سرگذاشت، و تا زمانى که منتظر، عمر خویش را در طریق کسب صلاح طى نکند نمى‏تواند شاهد ظهور مصلح موعود باشد.

با توجه به اهمیت فراوانى که در روایات به شب نیمه ‏شعبان‏ داده ‏شده و حتى آن را هم پایه شب قدر شمرده‏اند، در این مجال برخى از روایت هایى را که در بیان مقام و منزلت این شب روحانى وارد شده‏اند مورد بررسى قرار مى‏دهیم. باشد تا خداوند ما را به عظمت این شب مقدس واقف گرداند و توفیق بهره‏ بردارى از برکات آن را عطا فرماید:

از پیامبر گرامى اسلام صلى‏الله ‏علیه ‏و آله، در زمینه موضوع محل بحث روایت هاى بسیارى نقل شده که یکى از آنها به این شرح است:

« شب نیمه شعبان در خواب بودم که جبرییل به بالین من آمد و گفت: اى محمد! چگونه در این شب خوابیده‏اى؟ پرسیدم: اى جبرییل! مگر امشب چه شبى است؟ گفت: شب نیمه شعبان است. برخیز اى محمد! پس مرا از جایم بلند کرد و به سوى بقیع برد، در آن حال گفت: سرت را بلند کن! امشب درهاى آسمان گشوده مى‏شوند، درهاى رحمت‏ باز مى‏گردند و همه درهاى خشنودى، آمرزش، بخشش، بازگشت، روزى، نیکى و بخشایش نیز گشوده مى‏شوند. خداوند در این شب به تعداد موها و پشم هاى چارپایان - بندگانش را از آتش جهنم-  آزاد مى‏کند. امشب خداوند زمان هاى مرگ را ثبت و روزی هاى یک سال را تقسیم مى‏کند و همه آنچه را که در طول سال واقع مى‏شود نازل مى‏سازد. اى محمد! هر کس امشب را با منزه داشتن خداوند (تسبیح)، ذکر یگانگى او (تهلیل)، یاد بزرگى او ( تکبیر)، راز و نیاز با او ( دعا)، نماز، خواندن قرآن، نمازهاى مستحبی (تطوع) و آمرزش خواهى (استغفار) صبح کند، بهشت جایگاه و منزل او خواهد بود و خداوند همه آنچه را که پیش از این انجام داده و یا بعد از این انجام مى‏دهد، خواهد بخشید ... » (1)


دلت به گریه های شبانه و بی بهانه  عادت کرده  و چشمهای گنهکارت به باردین خو گرفته

 سحرها جایی برای فرغت تنهایی ات شده و خط سپیده.... امیدی به آمرزش ات

چطور میتوان بخندی در حالی که نتوانستی کسی را خوشحال کنی و لبخند رضایت بر لبان هیچ یتیمی نگذاشتی

برای همین است که نمیخواهی خودت را یک مسلمان واقعی بدانی؟

شبهای جدت با انبان نان و خرما به دوش کشیدن در کوچه پس کوچه های تاریک شهر طی شد ..و تو چه کرده ای؟

هر روز و شب این حرف دلم است... و غافل از احوال دل خویشتن

خدای من  مرا در یاب...

ساعت پاسی از نیمه شب بود بزرگواری زنگ زد و فرمود خانم سادات الان در حرم آقا علی ابن موسی هستم

هر چند ایشان با مسیج خبر زیارت و دعا گویی و لطفشان را نسبت به بنده حقیر ابراز میداشتند

اما ین بار گوشی رو طرف مرقد آقرار داده بودند تا خودم از اقا طلب رزق و لطف کنم...

بعد از سلام گفتم آقای خوبم نیک میدانی که چه میخواهم و  چقدر مشتاق زیارت و پای بوسی ام

آقا انگار امسال به من سهمیه ندادی...!!!1 آقا چی میشه به حرمت راهم بدی؟؟؟

بعدشم چند تا دعا برای همه مخصوصا برای جوانتر ها کردم ... وعلی الخصوص اونهایی رو که میشناختم

فردا صبح دعوت رسید... سه شب بعد مشهد بودیم

راسته میگن پنجره فولاد برات کربلا میده....

هر چند ماجرای ثبت نامم برای کربلا و شرکت در کاروان از بلاگ تا کربلا شبیه همین زیارت مشهد الرضا شد

اما با رفتنم پیش آقا علی ابن موسی و بعدشم حضرت معصومه عمه جان .. این قدر مسلم تر شد...

خدا و ائمه فرصت دادند به نزد جد غریب و ارباب بی کفنم مشرف بشوم تا شاید  این تن را در زمزم اهل بیت شتسشو یی دهیم

باور بفرمایید که هنوزم در رویای رسیدن به حرمش سر میکنم... و ان شا الله تا رسیدن به مقصد و حریم اش آنچه برایم واصل شد به نظر دوستان هم خواهم رسانید

همسفران از بلاگ تا کربلا را از دعای خیر فراموش نفرمایید


در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلا به تو برخورد مسیرم که بمیرم

یک قطره ی آبم که در اندیشه ی‌ دریا

افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

از زندگی بی تو گریزانم و بیزار

آنقدر که بگذار بمیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد !...چه جای نگرانی است؟

من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

دوستان اگر شاه طلبید و باز نگشتم ان شا الله حلال بفرمایید بدی هایم را





کلمات کلیدی :
سلام من به ماه شعبان

//*موضوع ممیز شامل شعبان هانیا

سلام من به ماه عشق و دلداده گی

به ماه آماده گی

به ماه مولود منجی و ماه میلاد خون خدا

به ماه روبه راه شدن

به خط مقدم ماه صیام

به ظرف پر از برکت یک سال سفره زندگی

سلام به زیر بنای منزل یک ماه میهمانی خدا

به طوق زیبای رمضان العظیم

به یک ماه بار بستن

به سفر بی انتهای طریق بندگی

به یک ماه زیرو رو شدن و اماده گی

به کوچه و راه رسیدن به منزل معشوق

به سبز ترین نهال در باغستان عمر یک ساله

سلام من به شعبان العزیز 

به احرام حج رمضان و محرمیٌت به خدای بخشنده گی

سلام من به اذان نماز صیام  رمضان

به تکبیر احرام و نشستن به میقات میهمانی خدا

سلام من به ماه خوبیها

به شهر نبی اکرم

به دروازه ورود به ماه خدا

سلام بر ماه شعبان و هزاران سلام به خدای شعبان

 





کلمات کلیدی :
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >